بورس ایران در برابر بحرانهای نوظهور
به گزارش پایگاه خبری سرمایه و بورس، بازار سرمایه ایران امروز با مجموعهای از ریسکهای چندلایه مواجه است که تنها به تحولات قیمتی و نوسانات کوتاهمدت محدود نمیشود. در حالی که برخی از نگرانیهای ژئوپلیتیکی موقتا فروکش کردهاند، بحرانهای ساختاریتری در حال شکلگیری است که میتوانند پیامدهایی عمیقتر از هر جنگ یا تنش سیاسی برای اقتصاد و بورس ایران به همراه داشته باشند.
بحران انرژی؛ تهدید فوری برای صنایع بورسی
قطع برق و گاز، فرسودگی زیرساختها و نبود سرمایهگذاری در حوزه انرژی، امروز به دغدغهای کلیدی برای شرکتهای تولیدی بدل شده است. طبق برآوردها، قطعی برق در سال گذشته بین ۳ تا ۵ میلیارد دلار به صنایع زیان وارد کرده است. این شرایط نهتنها تولید را کاهش میدهد بلکه بهای تمامشده را افزایش داده و صادرات را در تنگنا قرار داده است. در حوزه نفت و گاز نیز فقدان سرمایهگذاری خارجی و داخلی باعث کاهش توان برداشت و افت رقابتپذیری کشور شده است.
بحران آب؛ ریسک پنهان اما ویرانگر
کمآبی، خشکسالی و استفاده بیرویه از منابع زیرزمینی، صنایع آببر مانند فولاد، پتروشیمی و حتی کشاورزی را در معرض تهدیدی جدی قرار داده است. انتقال صنایع به مناطق پرآب، استفاده از پساب صنعتی و ارتقاء بهرهوری در کشاورزی از جمله راهکارهای مطرحشده هستند، اما نبود اقدام مؤثر و سریع، باعث شده تا خطر کمبود عرضه و افزایش قیمت محصولات تولیدی در کمین اقتصاد باشد.
چرا بورس در اقتصاد ایران جایگاهی ندارد؟
خروج ادامه دار پول حقیقی از بورس/ تنها ۵درصد نمادها سبز ماندند
نااطمینانی سیاستی؛ عامل سردرگمی بازار
بازار سهام، در کنار بحرانهای زیربنایی، با نبود شفافیت در تصمیمات اقتصادی نیز روبهرو است. تغییرات ناگهانی در سیاستهای پولی و ارزی، تصمیمات خلقالساعه نهادهای نظارتی و ابهام در برنامههای وزیر جدید اقتصاد، همگی باعث شدهاند تا چشمانداز سرمایهگذاری در هالهای از ابهام باقی بماند. در چنین فضایی، فعالان بازار نه امکان برنامهریزی دارند و نه انگیزه کافی برای پذیرش ریسک سرمایهگذاری بلندمدت.
حمایت از تولید ملی؛ تنها مسیر نجات
حفظ تولید ملی و جلوگیری از فروپاشی بنگاههای اقتصادی، مستلزم حمایت بیقید و شرط دولت از سرمایهگذاری، حذف قیمتگذاری دستوری، بازسازی زیرساختهای انرژی و شفافسازی سیاستهای اقتصادی است. در غیر این صورت، صنایع یکییکی از چرخه تولید خارج شده و بازار سرمایه به جای آنکه پیشران توسعه باشد، به آینهای از بحرانهای اقتصادی بدل خواهد شد.
اکنون بیش از هر زمان دیگری، بورس نیازمند برنامهای شفاف، علمی و قابل پیشبینی است؛ برنامهای که بتواند اعتماد فعالان اقتصادی را جلب کند، ریسکهای ساختاری را مهار کند و تولید را در کانون سیاستگذاری قرار دهد. تنها در چنین شرایطی است که میتوان به بازگشت سرمایهها، کاهش التهابات و بازیابی نقش بورس در توسعه اقتصادی کشور امید داشت.