خرید در اوج، فروش در کف؛ معمای همیشگی سرمایهگذاران خرد
به گزارش پایگاه خبری سرمایه و بورس، بازارهای مالی در ایران در دهههای اخیر نهتنها محلی برای تبادل دارایی بلکه بازتابدهنده احساسات جمعی، ترسها، امیدها و روایتهای اجتماعی بودهاند. رفتار سرمایهگذاران، بهویژه در شرایط ناپایدار سیاسی یا اقتصادی، اغلب نه بر پایه تحلیلهای منطقی، بلکه بر اساس شنیدهها، شایعات و سیگنالهای اجتماعی شکل میگیرد؛ وضعیتی که به گسترش مفاهیمی مانند روانشناسی اقتصادی، رفتار تودهای و پیشبینی خودمحققشونده در بازارها منجر شده است.
روانشناسی اقتصادی و روایتسازی؛ عامل نوسانات بازار
مطالعات اقتصاد رفتاری نشان میدهد که واکنشهای سرمایهگذاران به بازارهای مالی اغلب از ذهن و روان فردی نشأت میگیرد اما در بستر اجتماعی، به رفتارهای جمعی تبدیل میشود. جعفر خیرخواهان، اقتصاددان، بر پیوند سهگانه اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی در تحلیل رفتار بازار تأکید میکند. از دیدگاه او، روایتهایی که بهسرعت در فضای عمومی منتشر میشوند، عامل اصلی شکلگیری موجهای خرید و فروش هستند.
او با ارجاع به نظریههای رابرت شیلر، برنده نوبل اقتصاد، «روایتسازی» را مکانیزمی مؤثر در بازارها میداند. بهعنوان مثال، تنها یک شایعه درباره افزایش قیمت یک دارایی، میتواند بدون پشتوانه واقعی، تقاضا را افزایش دهد، عرضه را محدود کند و در نهایت به همان افزایش قیمتی منجر شود که ابتدا صرفاً در سطح روایت مطرح شده بود.
پیشبینیهای خودمحققشونده؛ اثر دومینویی در بازار
یکی از پدیدههای رایج در بازارهای مالی، پیشبینی خودمحققشونده است. خیرخواهان معتقد است وقتی افراد، به هر دلیلی، تصور کنند روند قیمتی خاصی در پیش است، بر مبنای همان پیشبینی رفتار میکنند. این رفتار، خود عامل تقویت آن روند میشود و بازار را از مسیر عقلانی خارج میکند.
مثلاً انتشار یک خبر تاییدنشده در مورد کاهش تعرفه واردات، میتواند به افت ناگهانی قیمت سهام مرتبط بینجامد؛ حتی اگر سیاستگذار هنوز تصمیم نهایی را اتخاذ نکرده باشد. همین سازوکار بارها در بازار سهام، ارز و حتی مسکن در ایران مشاهده شده است.
رفتار تودهای و نقش فومو در تصمیمهای اقتصادی
سمیه توحیدلو، جامعهشناس، در تحلیل رفتارهای جمعی اقتصادی، به پدیده «ترس از جاماندن» یا FOMO اشاره میکند. به باور او، بسیاری از صفهای خرید در بورس یا بازار ارز، حاصل اضطرابهای انباشته شده در بستر بیثباتیهای سیاسی و اقتصادی است. در چنین وضعیتی، افراد برای کاهش اضطراب و احساس امنیت، رفتار جمعی را ترجیح میدهند و منطق فردی در تصمیمگیری به حاشیه میرود.
او معتقد است که این رفتارها، نه از روی طمع یا اشتباه فردی، بلکه بهمثابه مکانیزمی دفاعی در برابر بیثباتی عمل میکنند. رفتارهایی که شاید از منظر فنی اشتباه به نظر برسند، اما در واقع پاسخی طبیعی به شرایط غیرقابل پیشبینی هستند.
ایجاد ثبات در بازار سرمایه؛ اولویت دولت برای رشد اقتصادی پایدار
نقش حافظه تاریخی در ترجیح داراییهای فیزیکی
توحیدلو با اشاره به حافظه تاریخی ایرانیان، تأکید میکند که ترجیح مردم به داراییهایی مانند طلا، زمین، ارز و حتی سهام، صرفاً یک انتخاب اقتصادی روزمره نیست. تجربه زیسته ایرانیان در مواجهه با تورم، کاهش ارزش پول ملی و بحرانهای اقتصادی، موجب شکلگیری نوعی «عادتواره اقتصادی» شده است؛ دانشی تاریخی که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
در چنین شرایطی، پول نقد یا سپرده بانکی دیگر نقشی در حفظ ارزش ندارد و مردم برای احساس امنیت اقتصادی، به سمت داراییهایی میروند که قابلیت نقدشوندگی بالاتری دارند یا با تورم همگام میشوند.
زمانبندی ورود به بازار؛ نقطه تمایز حرفهایها و مردم عادی
پیام الیاسکردی، کارشناس بازار سرمایه تفاوت اصلی سرمایهگذاران حرفهای و عموم مردم را در «زمان ورود» به بازار میداند. به گفته او، حرفهایها به دلیل تحلیل سریعتر و دسترسی به اطلاعات دقیقتر، پیش از عمومی شدن روندها وارد بازار میشوند و از موجهای صعودی بهرهمند میشوند. اما مردم عادی، اغلب زمانی وارد بازار میشوند که رشد قیمتها به اوج رسیده و ریسک ریزش افزایش یافته است.
او تجربه سرمایهگذاری در منطقه شیخ زاید دبی را مثال زد؛ جایی که کسانی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ وارد آن منطقه شدند، به دلیل پیشبینی درست روند توسعه، از سودهای قابلتوجهی بهرهمند شدند. این مثال نشان میدهد که سودآوری در بازارها بیشتر نصیب کسانی میشود که زودتر از دیگران به ترندهای نوظهور پاسخ میدهند.
بازار اولیه، زیربنای رشد پایدار بازار ثانویه
الیاسکردی در جمعبندی دیدگاه خود بر اهمیت بازار اولیه تأکید دارد. بهاعتقاد او، تا زمانی که اقتصاد واقعی، تولید و سودآوری شرکتها در وضعیت مطلوب قرار نداشته باشد، بازار سهام نمیتواند رشدی پایدار و منطقی را تجربه کند. بازار ثانویه، تنها زمانی میتواند محلی برای جذب سرمایهگذاری باشد که بر پایهای از ثبات در تصمیمگیری اقتصادی و فضای کلان قرار گرفته باشد.
جمعبندی: اقتصاد، روان، جامعه؛ سه ضلع فهم بازارهای مالی
بازارهای مالی در ایران ترکیبی پیچیده از دادههای اقتصادی، احساسات انسانی و روایتهای جمعی است. تحلیل این بازارها، نیازمند رویکردی میانرشتهای است؛ جایی که اقتصاد رفتاری، جامعهشناسی اقتصادی و روانشناسی بازار به هم میرسند. تصمیمگیری در چنین بازاری، صرفاً بر اساس نمودارها و اعداد کافی نیست. برای درک واقعی رفتار بازار، باید افق دید خود را به سوی انگیزههای روانی، خاطرات جمعی و روایتهای مسلط گسترش داد.