تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۸:۳۲
کد خبر : 16418

چرا بورس ایران از اقتصاد واقعی جدا شده است؟

چرا بورس ایران از اقتصاد واقعی جدا شده است؟

رابطه میان بورس و اقتصاد یکی از پرچالش‌ترین مباحث در حوزه اقتصاد کلان است. برخی، بازار سهام را آینه‌ای از وضعیت اقتصادی کشور می‌دانند و معتقدند که تغییر نرخ بهره و سیاست‌های انقباضی به طور مستقیم بر شاخص‌های بورسی اثر می‌گذارد.

به گزارش پایگاه خبری سرمایه و بورس، رابطه میان بورس و اقتصاد یکی از پرچالش‌ترین مباحث در حوزه اقتصاد کلان است. برخی، بازار سهام را آینه‌ای از وضعیت اقتصادی کشور می‌دانند و معتقدند که تغییر نرخ بهره و سیاست‌های انقباضی به طور مستقیم بر شاخص‌های بورسی اثر می‌گذارد. در مقابل، گروهی دیگر باور دارند بورس فراتر از بازتاب اقتصاد عمل کرده و می‌تواند نقش موتور محرک رشد اقتصادی را ایفا کند. از این منظر، رابطه بورس و اقتصاد از دو جهت قابل بررسی است: اثرگذاری بازار سرمایه بر اقتصاد و تاثیر متغیرهای اقتصادی بر روند بازار سهام.

بورس دماسنج واقعی اقتصاد نیست

بخش بزرگی از تحلیلگران اعتقاد دارند بازار سرمایه در ایران تنها بخشی از اقتصاد را منعکس می‌کند. ساختار بورس به گونه‌ای است که صنایع بزرگی مانند پتروشیمی و فولاد در آن نقش دارند اما بسیاری از بخش‌های خدماتی، کشاورزی و صنایع متوسط و کوچک در آن غایب هستند. از این رو، ارتباط یک‌به‌یک میان اقتصاد واقعی و بازار سهام وجود ندارد. علی سرزعیم، اقتصاددان، معتقد است حتی در اقتصادهای پیشرفته نیز این عدم‌همسویی دیده می‌شود. او با اشاره به رشد بورس تهران در سال ۱۳۹۹ و هم‌زمانی آن با رکود اقتصادی کشور و همچنین رشد بورس آمریکا در دوران رکود کرونایی سال ۲۰۲۰، تاکید می‌کند که بازار دارایی‌ها الزاما از مسیر اقتصاد واقعی تبعیت نمی‌کند. به گفته او، نوسان بخشی از ذات بازار است و تنها زمانی که نوسانات به بحران سیستمیک تبدیل شود، مداخله دولت توجیه دارد.

ناکارآمدی بازار سرمایه در تامین مالی

احسان طاهری، تحلیلگر اقتصاد کلان، معتقد است بورس ایران در نقش تامین مالی بنگاه‌ها بسیار ضعیف عمل کرده است. او می‌گوید در سال ۱۴۰۳، کل تامین مالی از مسیر عرضه اولیه تنها حدود ۷۷۰۰ میلیارد تومان بوده در حالی که تسهیلات بانکی همان سال بیش از ۷۷۰۰ همت بوده است. به عبارت دیگر، سهم بازار سهام در تامین مالی کمتر از یک‌هزارم نظام بانکی است. در سال ۱۳۹۹ نیز اگرچه تامین مالی از بورس به ۳۶ هزار میلیارد تومان رسید، این روند موقتی بود و با تغییر شرایط اقتصادی، دوباره کاهش یافت. طاهری تاکید می‌کند که بازار بدهی نیز با ارزش ۲۵۰ همت در برابر حجم کل تسهیلات بانکی، رقم چندان بالایی نیست و نشان می‌دهد بازار سرمایه هنوز نتوانسته نقش پررنگی در رشد بخش خصوصی داشته باشد.

اثر متغیرهای کلان اقتصادی بر بورس

بررسی داده‌های ده‌ساله اقتصاد ایران نشان می‌دهد که متغیرهایی مانند قیمت دلار نیما، نقدینگی، تورم و نرخ بهره، بیشترین اثر را بر شاخص بورس داشته‌اند. طاهری می‌گوید رشد شاخص کل از سال ۱۳۹۳ تاکنون حدود ۲۱۵۰ درصد بوده و در همین مدت نرخ دلار نیما بیش از ۲۰۰۰ درصد رشد کرده است، در حالی که رشد اقتصادی کشور تنها ۲۵ درصد بوده است. این آمار نشان می‌دهد که افزایش ارزش بازار سهام در ایران بیشتر از متغیرهای پولی و ارزی تاثیر می‌پذیرد تا از تولید واقعی. کاهش نرخ بهره نیز در برهه‌هایی مانند سال ۱۳۹۹ باعث رونق بورس شده، اما با بازگشت نرخ‌ها به سطوح بالا، بازار وارد دوره اصلاح شده است. در نتیجه، بورس ایران بازتاب مستقیمی از اقتصاد واقعی نیست، بلکه به شدت از تحولات پولی و قیمتی تاثیر می‌گیرد.

بورس موتور محرک اقتصاد نیست

داده‌های مالی سال‌های اخیر نشان می‌دهد بازار سهام هنوز نتوانسته در مسیر رشد اقتصادی کشور نقش‌آفرینی کند. تنها در سال جاری بیش از ۵۳ هزار میلیارد تومان خروج سرمایه از بورس ثبت شده که این روند، ظرفیت آن برای تامین مالی تولید را تضعیف کرده است. سرزعیم تاکید می‌کند که بازار سرمایه زمانی می‌تواند بر اقتصاد اثر بگذارد که رونق در بازار اولیه شکل گیرد، نه صرفا در معاملات بازار ثانویه. در حال حاضر بازار اولیه در ایران بسیار محدود است و ورود شرکت‌های جدید دشوار، بنابراین انتظار اثرگذاری گسترده بورس بر رشد اقتصادی واقع‌بینانه نیست.

جذابیت بازارهای موازی

در سال‌های اخیر، اختلاف بازدهی میان بازار ارز و بورس موجب شده سرمایه‌گذاران تمایل بیشتری به بازارهای موازی نشان دهند. طاهری می‌گوید در این شرایط، خروج نقدینگی از بورس طبیعی است زیرا سود بازار ارز به مراتب بیشتر بوده است. همچنین تفاوت میان نرخ دلار نیما و بازار آزاد موجب می‌شود سودآوری واقعی شرکت‌های بورسی کمتر از ظرفیت‌شان دیده شود. او تاکید می‌کند که اصلاح نرخ نیما متناسب با تورم و کاهش قیمت‌گذاری دستوری می‌تواند به افزایش سود شرکت‌ها و بازگشت سرمایه‌گذاران به بازار سهام کمک کند. در غیر این صورت، رکود بازار سهام ادامه خواهد داشت و نقش آن در تامین مالی کاهش می‌یابد.

سیاست‌های دولتی و رکود بازار

به باور سرزعیم، ریشه اصلی رکود بازار سهام در سیاست‌های اقتصادی نادرست است. تثبیت نرخ ارز، قیمت‌گذاری دستوری و محدودیت‌های مختلف بر فعالیت بنگاه‌ها سودآوری شرکت‌های بورسی را کاهش داده و انگیزه سرمایه‌گذاران را از بین برده است. او تاکید دارد که بورس قربانی سیاست‌های غلط است، نه عامل رکود. هنگامی که دولت با دخالت در بازار، بازدهی فعالیت‌های مولد را کاهش می‌دهد، سرمایه‌ها به سمت فعالیت‌های غیرمولد مانند سوداگری در بازار ارز و طلا حرکت می‌کنند که نتیجه آن افزایش نوسانات ارزی و تورم است.

همزیستی بورس و اقتصاد در مسیر طبیعی

تجربه‌های گذشته نشان داده‌اند که بورس و اقتصاد می‌توانند مکمل هم باشند، مشروط بر اینکه متغیرهای کلان به‌صورت طبیعی عمل کنند. کاهش نرخ بهره در سال ۱۳۹۹ باعث رونق بورس شد، اما بازگشت ناگهانی آن و تزریق نقدینگی مصنوعی، به هر دو حوزه آسیب زد. اگر سیاستگذاری‌ها به گونه‌ای باشد که فعالیت‌های مولد را تقویت کند و مداخلات غیرضروری کاهش یابد، بازار سهام می‌تواند مسیر سالمی طی کرده و به رشد اقتصادی کمک کند.

نقش سیاستگذار در بازگرداندن اعتماد

سرزعیم معتقد است که بازار سهام باید منعکس‌کننده سودآوری بنگاه‌های بزرگ کشور باشد و دولت باید از مداخله در تصمیمات اقتصادی این شرکت‌ها پرهیز کند. او تاکید می‌کند که اگر بنگاه‌های بزرگ در اثر سیاست‌های غلط زیان ببینند، سرمایه‌گذاران از بازار خارج خواهند شد و منابع به سمت بازارهای غیرمولد روانه می‌شود. راه‌حل، ارسال سیگنال روشن از سوی سیاستگذار است تا مردم اطمینان یابند که سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های تولیدی و سهام شرکت‌ها، بازدهی بیشتری نسبت به فعالیت‌های سوداگرانه دارد. تنها در این صورت است که بورس می‌تواند از آینه‌ای از اقتصاد به موتور رشد آن تبدیل شود.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.