شناسایی تهدید جدید اقتصاد ایران / سقوط توان نقدینگی صنایع

در شرایطی که اقتصاد ایران با تورم مزمن، نوسانات ارزی و رکود تولید روبهرو است، شاخصهای سنتی مانند سود خالص و رشد فروش، معیار دقیقی از سلامت بنگاهها محسوب نمیشوند. در چنین شرایطی، جریان نقدی واقعی حاصل از فعالیتهای اصلی شرکتها به شاخصی کلیدی برای سنجش پایداری مالی تبدیل شده است. یکی از مهمترین معیارها، نسبت جریان نقد عملیاتی به بدهی جاری است که نشان میدهد شرکت تا چه اندازه میتواند از محل فعالیتهای اصلی خود تعهدات کوتاهمدت مالی را پوشش دهد. میانگین این نسبت از ۰.۹۶ در سال ۱۳۹۹ به ۰.۴۵ در سال ۱۴۰۳ کاهش یافته و بهطور خلاصه، توان نقدینگی واقعی پنج صنعت بزرگ کشور تقریبا نصف شده است.
به گزارش پایگاه خبری سرمایه و بورس، در شرایطی که اقتصاد ایران با تورم مزمن، نوسانات ارزی و رکود تولید روبهرو است، شاخصهای سنتی مانند سود خالص و رشد فروش، معیار دقیقی از سلامت بنگاهها محسوب نمیشوند. در چنین شرایطی، جریان نقدی واقعی حاصل از فعالیتهای اصلی شرکتها به شاخصی کلیدی برای سنجش پایداری مالی تبدیل شده است. یکی از مهمترین معیارها، نسبت جریان نقد عملیاتی به بدهی جاری است که نشان میدهد شرکت تا چه اندازه میتواند از محل فعالیتهای اصلی خود تعهدات کوتاهمدت مالی را پوشش دهد. میانگین این نسبت از ۰.۹۶ در سال ۱۳۹۹ به ۰.۴۵ در سال ۱۴۰۳ کاهش یافته و بهطور خلاصه، توان نقدینگی واقعی پنج صنعت بزرگ کشور تقریبا نصف شده است.
جریان نقدی صنایع در سراشیبی
آمار پنج سال اخیر صنایع مختلف، تصویر نگرانکنندهای از وضعیت نقدینگی ارائه میدهد. در سال ۱۳۹۹ بسیاری از صنایع نسبت جریان نقدی بالاتر از یک داشتند، اما تا سال ۱۴۰۳ هیچ صنعتی این سطح را حفظ نکرده است. کاهش توان بنگاهها برای ایجاد جریان نقدی کافی جهت پوشش بدهیهای کوتاهمدت در پنج صنعت برتر کشور به وضوح مشهود است. نسبت بالاتر از یک نشاندهنده توان پرداخت کامل بدهیها و نسبت کمتر از یک، وابستگی شرکت به منابع مالی بیرونی مانند وام یا فروش داراییها را نشان میدهد.
افت شدید در صنایع شیمیایی
صنعت شیمیایی از نسبت ۱.۰۴ در سال ۱۳۹۹ به ۰.۳۴ واحد در سال ۱۴۰۳ سقوط کرده است. این کاهش، نمایانگر افت جدی جریان نقدی واقعی این بخش است که ناشی از تورم هزینهها، افزایش بدهیهای کوتاهمدت برای تامین مواد اولیه و کاهش نقدشوندگی فروش است. هرچند تولید ادامه دارد، اما وجه نقد حاصل از فروش با تأخیر وارد چرخه مالی شرکتها میشود و این موضوع میتواند پایداری صنعت شیمیایی را تهدید کند.
نوسان در فلزات گرانبها
در صنایع فلزات گرانبها و غیرآهنی، نسبت جریان نقدی از ۱.۲۴ در سال ۱۳۹۹ به ۱.۳۵ در سال ۱۴۰۱ افزایش یافت، اما تا سال ۱۴۰۳ به ۰.۷۳ واحد کاهش پیدا کرد. افزایش موقت نسبت جریان نقدی در سال ۱۴۰۱ ناشی از رونق صادرات و رشد قیمتهای جهانی بود، اما افزایش مالیات در سالهای بعد و کاهش درآمد نقدی عملیاتی، جریان نقد این صنعت را به شدت تحت فشار قرار داد. این نوسان نشان میدهد تداوم نقدینگی این صنعت وابسته به شرایط بازارهای بینالمللی است.
ثبات نسبی در فرآوردههای نفتی
صنعت فرآوردههای نفتی نسبت جریان نقدی نسبتاً ثابتی داشته و از ۰.۷۳ در سال ۱۳۹۹ به ۰.۷ در سال ۱۴۰۳ رسیده است. این ثبات نسبی نسبت به افت شدید سایر صنایع، نشاندهنده مدیریت بهتر جریان نقدی و تضمین نسبی بازگشت وجه نقد از سوی دولت و فروش داخلی است.
بحران نقدینگی در فولاد و کانیهای فلزی
صنعت فولاد طی پنج سال گذشته افت بیسابقهای را تجربه کرده است؛ نسبت جریان نقدی از ۰.۵ در سال ۱۳۹۹ به ۰.۲۴ در سال ۱۴۰۳ کاهش یافته است. این وضعیت، زنگ خطری جدی برای یکی از مهمترین صنایع کشور است. صنعت کانیهای فلزی نیز که در سال ۱۳۹۹ با نسبت ۱.۲۷ بهترین عملکرد را داشت، تا سال ۱۴۰۳ به ۰.۲۸ سقوط کرده است؛ افتی بیش از چهار برابر که از بحران عمیق در توان مالی این صنعت خبر میدهد.
کاهش توان نقدینگی واقعی صنایع
میانگین کل نسبت جریان نقدی عملیاتی به بدهی جاری از ۰.۹۶ در سال ۱۳۹۹ به ۰.۴۵ در سال ۱۴۰۳ رسیده است. این روند نشان میدهد شرکتها برای پرداخت بدهیهای کوتاهمدت ناچار به اتکا بر منابع بیرونی هستند و وامهای بانکی، فروش داراییها و جذب سرمایهگذاران جدید به راهکارهای موقت تبدیل شدهاند. کارشناسان هشدار میدهند در صورت تداوم این روند، بحران نقدینگی ساختاری میتواند اقتصاد را فرا گیرد و به زنجیرههای پایینتر تولید نیز سرایت کند.
اثر زنجیرهای بر اقتصاد کلان
ضعف جریان نقدی بنگاهها تنها محدود به ترازنامه شرکتها نیست؛ بلکه به کاهش سرعت گردش پول در اقتصاد و کاهش تولید ناخالص داخلی و اشتغال منجر میشود. وابستگی بیشتر به منابع مالی بیرونی، هزینه تامین مالی را افزایش داده و ریسک نکول بدهیها را بالا میبرد. در این شرایط، محدودیت دسترسی به منابع بانکی یا رکود در بازار سرمایه میتواند اقتصاد را وارد رکود تورمی کند و ظرفیت سرمایهگذاری و اشتغال را کاهش دهد.
اهمیت جریان نقد عملیاتی در سنجش سلامت شرکتها
با وجود سود حسابداری مثبت، بسیاری از شرکتها نقدینگی کافی برای پرداخت بدهی یا سرمایهگذاری مجدد ندارند. پژوهشی بینالمللی نشان داده است نسبت جریان نقد عملیاتی به بدهی جاری یکی از دقیقترین شاخصها برای ارزیابی توان شرکت در بازپرداخت تعهدات کوتاهمدت است. شرکتهایی که در نهایت ورشکسته شدهاند، پیش از زیان حسابداری، افت شدید جریان نقد عملیاتی داشتهاند. جریان نقد عملیاتی، برخلاف سود حسابداری که میتواند تحت تاثیر روشهای حسابداری قرار گیرد، صادقانهترین نشانه سلامت مالی بنگاهها است و نهادهای نظارتی و سرمایهگذاران باید توجه ویژهای به آن داشته باشند.
دماسنج پنهان بازار سرمایه
در بازار سرمایه، تمرکز معمول سهامداران بر سود خالص و نسبتهای سودآوری است، اما جریان نقد عملیاتی واقعیت توان مالی شرکت را نشان میدهد. شرکتهایی با سود ظاهری بالا اما جریان نقدی ضعیف، توان پرداخت بدهی، سود سهام و سرمایهگذاری مجدد را از دست میدهند. نسبت جریان نقد عملیاتی به بدهیهای جاری، شاخص مهمی برای شناسایی شرکتهای پایدار و کمریسک است و تحلیلگران بازار باید فراتر از EPS، این شاخص را در نظر بگیرند تا سلامت واقعی اقتصاد را بسنجند.
برچسب ها :توان نقدینگی صنایع ، نقدینگی ، نقدینگی صنایع
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0