فشار اقتصادی بر طبقه متوسط در نتیجه نوسانات بازار طلا و ارز

به گزارش پایگاه خبری سرمایه و بورس، در ۱۶ روز گذشته دلار، طلای ۱۸ عیار و سکه امامی رشد قابل توجهی را تجربه کردند و این جهش کوتاه‌مدت، بازار و زندگی روزمره مردم را در حالت تعلیق قرار داد. این افزایش ناگهانی، دو ترس همزمان در میان ایرانی‌ها ایجاد کرد: ترس از تصمیم غلط و ترس از تصمیم نگرفتن، که تبعات آن در کوچک شدن سفره‌ها، عقب افتادن خریدهای ضروری و قفل شدن سرمایه‌های کوچک طبقه متوسط دیده شد.

رشد تدریجی بازار در ماه‌های قبل
از ۶ فروردین تا ۸ آذر ۱۴۰۴، دلار افزایشی ۱۰ هزار و ۵۸۰ تومانی داشت و طلای ۱۸ عیار ۴۸ درصد و سکه امامی ۳۷.۱۸ درصد رشد کردند. این روند تدریجی به مردم اجازه می‌داد تا با افزایش‌ها کنار بیایند و تصمیم‌های خرید خود را بر اساس محاسبات عادی تنظیم کنند.

جهش ناگهانی ۱۶ روزه
اما از ۸ تا ۲۴ آذر، دلار با رشد ۱۳.۱ درصدی، طلای ۱۸ عیار با ۱۶.۹۶ درصد و سکه امامی با ۱۷ درصد افزایش مواجه شدند. این جهش کوتاه‌مدت باعث شد رفتار مردم به هم بریزد و فشار روانی ناشی از تصمیم‌گیری‌های سریع، هزینه‌های واقعی به سفره‌های خانوار و سرمایه‌های خرد تحمیل کند.

بازار معلق و رفتار خریداران و فروشندگان
بازار در این روزها حالتی شبیه سکوت قبل از طوفان دارد؛ فروشنده‌ها قیمت‌ها را بالا می‌برند اما ریسک فروش بالاست و خریداران نیز تردید دارند. نتیجه، بازاری است که در آن همه حضور دارند اما معامله کم انجام می‌شود و فعالیت اقتصادی به حالت تعلیق درآمده است.

تأثیر بر سفره و خریدهای روزمره
افزایش قیمت‌ها به طور مستقیم فشار را بر سبد خوراک وارد می‌کند؛ کیفیت، تنوع و حجم خریدها کاهش می‌یابد و خانواده‌ها بدون اطلاع رسمی، سفره‌های خود را کوچک‌تر می‌کنند. حتی خرید کالاهای مصرفی مانند لوازم‌التحریر و پوشاک با تأخیر انجام می‌شود و فروشنده‌ها نیز با احتیاط قیمت می‌دهند.

فشار بر طبقه متوسط و سرمایه‌های خرد
طبقه متوسط بیشترین فشار را تحمل می‌کند؛ پس‌اندازهای کوچک به جای ارتقای کیفیت زندگی، تبدیل به سپر دفاعی در برابر تورم می‌شوند. خرید دلار یا سکه اغلب ناشی از ترس از کاهش ارزش پول است و نه به امید سوددهی، که نشان‌دهنده اضطراب اقتصادی بیشتر است.

زندگی در حالت تعلیق
در نهایت، این جهش‌ها فقط قیمت‌ها را بالا نبردند؛ بلکه زندگی روزمره، برنامه‌ریزی‌ها و امنیت روانی مردم را در حالت تعلیق گذاشتند. بازارها ممکن است رشد کرده باشند، اما هزینه واقعی این رشد، در سفره، ذهن و کیفیت زندگی مردم پرداخت می‌شود و اقتصاد مستقیماً با زندگی روزمره مردم گره خورده است.