آیا دولت از تجربه تلخ بورس ۹۹ درس گرفته است؟
به گزارش پایگاه خبری سرمایه و بورس، بازار سرمایه ایران که پس از بازگشایی درگیر یکی از پرتنشترین هفتههای خود شده، حالا در گردنهای بحرانی قرار گرفته است. افت بیش از ۸ درصدی شاخص کل، فرار سهامداران خرد و صفهای فروش سنگین، زنگ خطر جدی برای بورس را به صدا درآوردهاند. در چنین شرایطی، سوال اصلی این است که آیا صرفاً تزریق منابع مالی میتواند ناجی بازار باشد یا نیاز به راهبردی عمیقتر و دقیقتر وجود دارد؟
تنظیم معقولانه انتظارات؛ دوری از هیجان
کارشناسان معتقدند یکی از اصول کلیدی برای عبور از بحران، مدیریت انتظارات است. مقایسه با نمونههایی مثل بورس روسیه و اوکراین که پس از درگیری نظامی دچار افتهای ۲۰ تا ۴۰ درصدی شدند، نشان میدهد افت ۸ تا ۹ درصدی بورس تهران نباید منجر به واکنشهای هیجانی شود. پرهیز از برداشتهای شتابزده، نقش تعیینکنندهای در تثبیت بازار خواهد داشت.
اجتناب از اقدامات نمایشی
تجربه تلخ بورس در سال ۱۳۹۹ هنوز از حافظه سهامداران پاک نشده است؛ زمانی که وعده حمایت با تزریق یک درصد از منابع صندوق توسعه ملی نه تنها اعتمادآفرین نشد، بلکه به بیاعتمادی بیشتر دامن زد. در حال حاضر نیز تحلیلگران تأکید دارند که ورود بیمحابای دولت و اقدامات حمایتی اورژانسی بدون چارچوب مشخص، نهتنها کارآمد نخواهد بود بلکه منابع مالی را در نقطهای غیرتعادلی هدر خواهد داد.
اطلاعرسانی شفاف؛ خط قرمز مقابله با شایعه
سکوت خبری در شرایط بحرانی، بستر مناسبی برای شایعهپراکنی ایجاد میکند. انتشار نقل قول نادرستی از وزیر اقتصاد مبنی بر اینکه «بورس فعلاً به حمایت نیاز ندارد» یکی از همین موارد بود که باعث تشدید فضای منفی بازار شد. هرچند وزارت اقتصاد این موضوع را تکذیب کرد و بر ورود «هوشمند» به بازار تأکید کرد، اما همچنان سردرگمی ناشی از نبود اطلاعات دقیق در بازار حاکم است. بازار به پیامهای روشن، شفاف و قابل ارزیابی نیاز دارد.
صادقیان: منابع لازم برای حمایت از بازار سرمایه تأمین شد
پیشنهاد تزریق منابع از بانک مرکزی برای تقویت نقدینگی بازار سرمایه
حمایت هدفمند به جای حمایت کور
حمایت از بازار سرمایه بدون هدفگذاری روشن، فقط به پاککردن صورتمسئله منجر خواهد شد. در شرایط فعلی، منابع صندوق توسعه بازار یا صندوق تثبیت باید به سمت سهام بنیادی، شرکتهای صادراتمحور و صنایع دارای سودآوری پایدار هدایت شوند. برای نمونه، شرکتهایی مثل فولاد، فملی و شستا که بنیاد قوی دارند، در روزهای اخیر تحت فشار فروش بودهاند و حمایت از این گروهها میتواند نشانهای از عقلانیت و هدفمندی در سیاستگذاری باشد.
بازسازی کانالهای اعتماد
مهمترین عامل در احیای بازار، اعتماد سهامداران است؛ اعتمادی که نه با پول بلکه با شفافیت بازسازی میشود. راهکارهایی چون افشای عمومی معاملات حقوقیها، انتشار گزارشهای هفتگی از مداخلات حمایتی، و شفافسازی نقش صندوقها، میتواند اولین گام برای اطمینانبخشی به فعالان بازار باشد. بازار زمانی به تصمیمگیران اعتماد میکند که منافع شخصی و رفتار غیرشفاف از بدنه سیاستگذاری حذف شده باشد.
نجات بورس با معماری اعتماد، نه آتشنشانی پول
در نهایت، بازار سرمایه ایران بیش از آنکه نیازمند چک سفید حمایتی باشد، به نهادسازی، شفافیت و جهتگیری روشن در سیاستگذاری نیاز دارد. دولت باید نقش یک معمار را ایفا کند؛ معماری که سازهای بهنام «اعتماد» میسازد، نه آتشنشانی که فقط بهدنبال مهار موقتی بحرانهاست. نجات بورس از گردنه کنونی، در گرو ترکیب سه عنصر کلیدی است: پایهریزی اعتماد، تخصیص هوشمند منابع، و اصلاح ساختار نظارتی.