۸۹ سال انتظار برای خانهدار شدن در تهران/ تازهترین آمار دسترسی به مسکن
به گزارش پایگاه خبری سرمایه و بورس، تازهترین آمارهای مرکز آمار ایران از دخلوخرج خانوارهای شهری در سال ۱۴۰۳ نشان میدهد فاصله خانوارها تا «کلید خانه» هرچند نسبت به سال ۱۴۰۲ کاهش یافته، اما همچنان نجومی و بسیار دور از سطح متعارف جهانی است. بررسیهای شاخص «دسترسی به مسکن» و «مدت زمان انتظار برای صاحبخانه شدن» حکایت از آن دارد که وضعیت فعلی بیشتر از آنکه «رفاه ملکی» را بازتاب دهد، بیانگر «فقر مسکن» در کشور است.
چند سال تا صاحبخانه شدن باقی مانده؟
بر اساس دادههای سال ۱۴۰۳، اگر خانوارهای شهری کل درآمد سالانه خود را برای خرید مسکن پسانداز کنند، به طور متوسط ۱۰ سال طول میکشد تا بتوانند واحدی ۱۰۰ متری بخرند. این شاخص برای تهران ۱۸ سال برآورد شده است. اما با معیار «پسانداز سالانه» که واقعیتر است، مدت انتظار برای خانهدار شدن در کشور ۴۹ سال و در تهران به ۸۹ سال رسیده است. این ارقام در حالی است که سطح متعارف جهانی، کمتر از ۱۵ سال و در کشورهای با سیاستهای کارآمد مسکن، حدود ۵ سال است.
کاهش ۴۰ درصدی فاصله تا خانه در یکسال
محاسبات نشان میدهد مدت انتظار برای خانهدار شدن در سال ۱۴۰۲، به طور متوسط ۵۹ سال در کشور و ۱۵۲ سال در تهران بوده است. این رقم در ۱۴۰۳ بیش از ۴۰ درصد کاهش یافته است. دلیل این بهبود نسبی سه عامل بوده است: نخست کند شدن رشد قیمت مسکن (تورم ۱۵ درصدی در برابر ۶۰ درصد سال ۱۴۰۲)، دوم افزایش درآمد خانوارها (۳۳.۶ درصد در کشور و ۲۹ درصد در تهران) و سوم رشد نرخ پسانداز (از ۱۸ به ۲۱ درصد در کشور و از ۱۳ به ۲۰ درصد در تهران).
بازار مسکن در بنبست/ کاهش شدید حجم معاملات و توقف انتشار آمار رسمی
رکود بازار مسکن و بحران درآمد مشاوران املاک
چرا فاصله همچنان نجومی است؟
با وجود کاهش محسوس فاصله، همچنان مدت انتظار در تهران ۶ برابر و در کل کشور ۳ برابر سطح متعارف جهانی است. این وضعیت نشان میدهد خانوارهای مستاجر بهشدت در معرض «فقر مسکن» قرار دارند. در سال ۱۴۰۲ نرخ فقر مسکن برای مستاجرها به ۴۰ درصد رسیده بود که بالاترین رقم دو دهه اخیر محسوب میشود. علاوه بر این، نابرابری مالکیت مسکن در کشور بهوضوح افزایش یافته است؛ خانوارهای دهکهای بالا تعداد واحدهای ملکی خود را دو برابر کردهاند، در حالیکه دهکهای پایین همچنان وابسته به اجارهنشینی هستند.
پیامهای ماراتن مسکن
کارشناسان معتقدند انتظار طولانی برای خانهدار شدن، نماد ناتوانی دو اهرم اصلی خانوارها در بازار ایران است: پسانداز و وام مسکن. جهش هزینه اجاره، بخش بزرگی از پسانداز مستاجرها را بلعیده و نبود وام کارآمد، اهرم دوم را از کار انداخته است. برای کاهش فاصله تا سطح متعارف جهانی، نیاز به سیاستهای ساختاری در حوزه مسکن، رشد درآمد واقعی خانوارها و کاهش ریسکهای تورمساز اقتصادی و سیاسی وجود دارد.