بیاعتنایی بورس به سیگنال مثبت؛ چرا کاهش نرخ بهره نتوانست بازار را تکان دهد؟
به گزارش سرمایه و بورس، کاهش نرخ بهره گواهیهای بانکی از ۳۰ درصد به ۲۵ درصد، که انتظار میرفت به عنوان یک محرک مثبت برای بازار سرمایه عمل کند، با بیاعتنایی بورس مواجه شد. این در حالی است که فعالان بازار سرمایه مدتها در انتظار چنین تغییری بودند، زیرا کاهش نرخ بهره معمولاً به عنوان سیگنالی مثبت برای بورس در نظر گرفته میشود. اما چرا این بار این اتفاق نیفتاد؟
سایه سنگین رشد قبلی بر بازار
یکی از دلایل اصلی این واکنش منفی، رشد قابل توجه بورس در سه ماه گذشته بود. شاخص کل بورس در این مدت بیش از ۴۵ درصد افزایش یافته بود که چنین رشد سریعی، بازار را مستعد اصلاح میکند. در بازارهای مالی، رشدهای ناگهانی بدون اصلاحات دورهای پایدار نیستند و اغلب با دورههایی از رکود یا کاهش قیمتها همراه میشوند. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران پس از کسب سودهای کلان، تمایل به فروش سهام خود پیدا میکنند که این امر منجر به افزایش فشار فروش و کاهش تقاضا میشود.
دستهای پنهان در بازار؛ مداخلات حقوقیها و عرضههای سنگین
علاوه بر این، مداخلات حقوقیها و عرضههای سنگین در سهام شاخصساز نیز از دیگر عوامل بازدارنده بود. این عرضههای گسترده که با هدف کنترل رشد بازار صورت میگیرد، نه تنها باعث افت قیمت سهام میشود، بلکه اعتماد عمومی را نیز کاهش میدهد. سرمایهگذاران خرد که در گذشته زیانهای سنگینی را تجربه کردهاند، با مشاهده این نوع مداخلات دچار تردید شده و از ورود دوباره به بازار خودداری میکنند.
نقدینگی در انتظار؛ زمانبر بودن انتقال سرمایه به بورس
انتظار میرفت که با کاهش نرخ بهره، بخشی از نقدینگی از سیستم بانکی خارج شده و به سمت بازار سرمایه حرکت کند. اما این فرآیند به طور ناگهانی اتفاق نمیافتد و سرمایهگذاران به زمان نیاز دارند تا تصمیمگیری کنند. معمولا بین یک تا سه ماه طول میکشد تا اثرات کاهش نرخ بهره در قالب افزایش ورود سرمایه به بورس نمایان شود.
رقبای قدرتمند؛ بازارهای موازی و جذب نقدینگی
در شرایط فعلی، بازارهای موازی مانند طلا و خودرو بخش قابل توجهی از نقدینگی را جذب کردهاند. طلا به عنوان یک دارایی امن در شرایط عدم اطمینان اقتصادی شناخته میشود و افزایش تقاضا برای آن نشاندهنده تمایل سرمایهگذاران به حفظ ارزش داراییهایشان است. از سوی دیگر، ثبتنام برای خرید خودروهای داخلی و خارجی باعث شده است که مقدار زیادی پول در این بخش بلوکه شود. در نتیجه، منابعی که میتوانستند وارد بازار سرمایه شوند، در بخشهای دیگر اقتصاد قفل شده و تاثیر کاهش نرخ بهره بر بورس را تضعیف کردهاند.
در مجموع، به نظر میرسد که کاهش نرخ بهره به تنهایی نمیتوانست تاثیر مثبت فوری بر بازار سرمایه داشته باشد. عوامل دیگری مانند رشد پیشین بازار، مداخلات حقوقیها، زمانبر بودن انتقال نقدینگی و جذب نقدینگی توسط بازارهای موازی نیز در این امر دخیل بودهاند. به عبارت دیگر، بازار سرمایه در شرایط فعلی، بیش از آنکه به محرکهای کوتاهمدت واکنش نشان دهد، تحت تاثیر عوامل ساختاری و بلندمدت قرار دارد.